اما اگر انسان در زندگی خصوصی خود محکوم به ابتذال باشد، آیا می تواند از صحنه تاریخ فرار کند؟ نه. من همیشه عقیده داشته ام که تناقض های تاریخ و زندگی خصوصی صیفاتی یکسان دارند: کار هلنا در دام شوخی فریب آمیزی که لودویک برایش گسترده تمام می شود: دام آوازه آرمانشهر؛ آنها به زور راهی به دروازه های این بهشت برای خود گشوده اند، اما هنگامی که در با صدا پشت سرشان بسته می شود، خود را در جهنم می یابند. در پنین وقت هایی حس می کنم که تاریخ حسابی دارد می خندد...