سهیلا قربانی: انتشارات روشنگران 5 سال است که در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شرکت نمی کند. تصور می کردیم با روی کار آمدن دولت جدید امسال روشنگران در نمایشگاه حضور داشته باشد اما همچنان جای نشر در نمایشگاه خالیست.به همین خاطر با شهلا لاهیجی؛ مدیر انتشارات گفتگوی کوتاهی کردیم.
** عليرغم روي كار آمدن دولت جديدي كه شما يكي از مبلغانش بوديد، مطلع شديم انتشارات روشنگران امسال هم در نمايشگاه شركت نمي كند!
شركت در نمايشگاه كه امسال بيست و هفتمین سال حياتش را پشت سر ميگذارد، هميشه از نظر من يكي از مهمترين وقايع فرهنگي در ايران بوده. اگر شما نوشته هايم را كه مرتبط با نمايشگاه در سالهاي قبل از دولت آقاي احمدي نژاد منتشر شده، بخوانيد متوجه مي شويد كه من هميشه نمايشگاه را تحسین کردم؛ هرچند كه اين نمايشگاه با مفهوم جهاني برگزاري نمايشگاه ها، فاصله ي زيادي دارد. نمايشگاه محل خبر گرفتن از جديدترين رويدادهاي ادبي با بازديدكنندگان محدود است. مثلا در نمايشگاه فرانكفورت که یکی از بزرگترين نمايشگاه های كتاب دنياست، تنها یک روز براي عموم آزاد است و بقيه روزها به اهل فن (نویسنده، ویراستار، ناشر، و...) اختصاص دارد. ضمن اینکه برنامه های جنبی زیادی هم در طول نمایشگاه برگزار می شد. اما تمرکز نمایشگاه تهران تنها بر روي كتاب بود. دراصل نمایشگاه بازاري بود براي عرضه كتاب. خیلی ها براي اين مي آمدند كه بتوانند كتاب را با قيمت ارزان تري بخرند و معمولا دانشگاه ها مدارس و حتي نهادها نمایندگانی را به تهران می فرستادند تا از نمايشگاه بهره بگيرند. حتی بچه هاي كودكستان هم مهمان بخش كودكان نمایشگاه بودند كه خودش حجم عظیمی از نمايشگاه را شامل می شد. درحقيقت ده روز يك تب تند فرهنگي جذاب، فضاي فرهنگي ما را مي گرفت. همه از نمايشگاه حرف مي زدند همه به نمايشگاه مي امدند و حتي برخي از خبرنگاران خارجي از اين حجمِ بازديدكننده مبهوت می شدند. گاهي تا 1ميليون نفر در روز، بازديدكننده داشتيم و اين اتفاقي است كه در هيچ یک از نمايشگاه های دنيا سابقه نداشت.
* پس شما از این اتفاق رضایت داشتید...
ببینید نمايشگاه به خودي خود براي من يك ارزوي ايده آل بود چون من هم در اين ده روز دچار اين تب تند مي شدم؛ نه بخاطر فروختن كتاب، نه بخاطر انگيزه اي كه خيلي از ناشران ديگر داشتند. تنها بخاطر جو و فضایی که در آن حاکم بود و تب جواني كه نمايشگاه را فرا مي گرفت. من عاشق این فضا بودم. زمانیکه جوانان در فضاي چمن نمايشگاه استراحت می کردند تا دوباره از غرفه ها بازدید کنند از این اشتیاق به وجد می آمدم. ممكن بود کتابی هم نخرند. اصلا هم مهم نبود، حداقل براي من خريد كتابشان در درجه چندم اهميت داشت. مهم اين بود كه كتابها را زيرورو مي كردند و از جديدترين رويدادهاي فرهنگ مكتوب كشورشان مطلع مي شدند.
** پس دلیل اصلی اعتراض شما به نمایشگاه چه بود که از شرکت در آن ممانعت کردید؟
در يك درگيري بين رئيس جمهورِ در حال آمدن و رئيس جمهور در حال رفتن،كه درواقع سال آخر دولت آقاي خاتمي بود و سال اولي كه بنا بود اقاي احمدي نژاد سر كار بياد، بر سر مكان نمايشگاه كشمكش شد. اقاي احمدي نژاد مصلي را براي نمايشگاه توصيه مي كردند و اقاي خاتمي اصرار داشتند كه در همان محل نمايشگاه ها برگزار شود. بالاخره اين موضوع با وساطت شوراي شهر و وزارت ارشاد حل شد و بنا شد كه در مصلی باشد. منتها به نظر مي امد كه كار اقاي احمدي نژاد تنها یک پافشاري لجوجانه است. انگار كه آن محل به نام اقاي خاتمي ثبت شده بود و ایشان مايل بود كه ديگر به نام ايشان نباشد. درحاليكه اصلا اينطور نبود. ممكن بود آقای خاتمي بيشتر از يكي دوبار به نمايشگاه بيايند و حتي زمانيكه رئيس كتابخانه ملي بودند گاهي به نمايشگاه سر مي زدند اما به این مفهوم نبود كه نمايشگاه به وجودايشان بستگي داشته باشد، اصلا اينطور نبود. ولي اين پافشاري لجوجانه عملي شد و ما زماني به ابعاد مشكلاتش پي برديم كه به نمايشگاه رفتيم. آماده نبودن مكان نمايشگاه، زیر باران ماندن كتابهاي درسي و كودكان، فضاي خاك آلود كف نمايشگاه، نبودن مكانی مناسب براي استراحت، و از همه مهمتر نبود هوای کافی بود. در سالن اصلا امكان تنفس وجود نداشت. بطوريكه كارمندان ما و بسياري از كارمندان ديگر، وسط كار بيهوش مي شدند. و ما مجبور بوديم انها را به هواي آزاد ببريم. بعلاوه عدم يك سطح بودن نمايشگاه جابجايي كتابها را تبديل به يك امر ناممکن مي كرد. همه مشکلات را توضيح داديم اما متاسفانه مثل تمام وقايع آن دوران، به هيچ وجه گوش شنوايي نبود. اما اتفاق ديگر اين بود كه عده اي از ناشران را به بهانه هاي مختلف از شرکت در نمایشگاهمنع كردند. همان سال كه اقاي پرويز معاون فرهنگي بود 400 ناشر بودیم که اعلام كردیم در نمايشگاه شركت نمي كنيم با وجودي كه اخطار ها و تهديدهاي تندي شده بود اما سر حرفمان پافشاری کردیم. همين عدم شركت باعث شده بود كه وزارت ارشاد و مسئول نمايشگاه (آقاي پرويز) كوتاه بيايند و حرفشان را پس بگيرند و ما هم كه خصومت خاصي با آنها نداشتيم در نمايشگاه شركت كرديم. ولي چيزي كه در نمايشگاه ديديم در دنباله وقایعی که توضیح دادیم چند واقعيت عجيب بود. يكي جمع كردن كتاب از پيشخوان ناشران كه كاملا غيرقانوني بود و ديگري كنترل كردن كتابهايي كه بايد در نمايشگاه شركت كنند. در هر نمايشگاهي مرسوم است كه كتابهاي جديد در پیشخوان غرفه ها باشد اما بدترين اتفاق اين بود كه كتابهاي جديد را براي حضور در نمايشگاه رد مي كردند. همان سال بود که 18 ناشر از شركت در نمايشگاه محروم شدند. دلیلش هم عنوان نشد. درحاليكه در تمام دنيا اختيار اداره و حضور ناشران به دست اتحاديه ناشران است و وظيفه دولت اينست كه كمك هاي مادي براي برگزاري نمايشگاه بكند اما حق دخالت ندارد. وظيفه اش اينست كه تسهيلات فراهم كند اما حق دخالت در اداره امور نمايشگاه را ندارد. مجموع این اتفاقات باعث شد تصمیم بگیریم در نمایشگاه شرکت نکنیم.
** اتحاديه بعنوان سخنگوی ناشران علت محروم شدن ناشران را جویا نشد؟
اتحاديه 3 سال نمايشگاه را خودش اداره كرد و كار وزارت ارشاد تنها نظارت بود اما از ان سالي كه دوباره به وزارت ارشاد سپرده شد و حدود تكاليف و مسئوليت هاي همه مغشوش شد. به ظاهر يك تعاوني اين نمايشگاه را اداره مي كرد اما ما حتي نمي دانستيم تعاوني کجاست و بدست چه کسی است. در هر حال از اختيار و اراده اتحاديه خارج شده بود و بعد در دوره بعدي انتخاباتِ اتحاديه، كساني به مديريت آن رسيدند كه بيشتر تابع اوامر ارشاد بودند تا منافع ناشران. به همین دلیل به جمع كردن كتاب اعتراض نشد. به عدم حضور ناشران اعتراض نشد و ما فكر كرديم كه شايد در اين زمان لازم باشد كه اين اعتراض ها فردي باشد و ما حدود 5 سال است كه در نمايشگاه شركت نكرديم. برای من که به مسائل اتحاديه اي و صنفي اهميت مي دهم و حمایت از همکارانم برايم اهميت دارد حتی اگر شده با یک صدای تنها، اعتراض خودم را نسبت به شرایط کنونی اعلام می کنم و تا زمانی که اين موانع از راه نشر و ناشر و اتحاديه ناشران برداشته نشود تصميم به حضور در نمايشگاه ندارم.
درح خبر : 1393/02/15
بازدید : 7041